اتمام تمدید قرار داد با مستاجر و دعوای بین پدرو مادر
سلام روزتون بخیر خسته نباشید من مشکلی برام پیش اومده میخواستم راهنماییم کنید درماه مرداد تمدید قرداد با مستاجر به اتمام رسید پدرم که خودش خیلی مشکل دارم والان مادرمون طلاق داده تو یه خونه باهاش زندگی میکنه البته پدرم بازیهای مختلف در ارتباط هست ۳ دونگ خونه مال اونه مادرم برای اینکه مرتب نره شکایت کنه وخونه بگیره آورده پیش خودش واین حالت دق و دلی از من داره چون هردفعه میرفت خونه اجاره میذاشت مادرم با خواهش از من میخواست که به قاضی بگم با مادرم زندگی میکنم وبرگه های طلاق منو که از همسر اولم بود به قاضی نشون میداد خلاصه این دق ولی پدرم از من داشت که من متوجه نشدم ماه مرداد بمن زنگ زد گفت خونه مستاجر مادرت تو کرج بشین من کمکت میکنم بخاطر شرایط پات ورگ سیاتیک که دارم با گریه بمن میگفت مادرم مستاجرش که ۱۵ سال اونجا می نشست با شرایط دادگاه بلند کرد وبمن گفت خونه هبه میکنم تا تو شوهرت راحت زندگی کنین تا مستاجر بلند شه خونه برادرم که ارثیه مادرم بود دودستی تقدیم برادرم کرد که دوکوچه پایینتر از خونه مستاجریمون بود مارو برد اونجا خواهر وبرادر م بخصوص خواهر گفت خونه هبه کنی میرم بعنوان زوال عقل ازت شکایت میکنم پدرم گفت ومادرم که هیچ کاری اینا نمیتونن بکنن اصل کار ماهستیم وتو برو خونه کرج من میدونستم اگه بیام اینجا یعنی کرج با مشکلات خیلی زیاد از جانب پدرو مادرم مواجه میشوم چون مادر وپدرم رابطه خوبی ندارن ومادرم هرچی مال داره یا میده به خواهرم یا برادرم الان بردارم خونه چندتا داره ولی خالیه وهمش مادر وپدر میچاپه الان اومدم کرج ومیبینم مادرم با کمک خواهرم همش میگه باید بری خونه اجاره کنی حق نداری اینجا باشی هبه که نکرد هیچ الانم من بااین درد سیاتیک و پادرد توان اسباب کشی ندارم وخواهرم مرتب پدرومادر م پرمیکنه ومانند خونه من باداد وفریاد منو شوهرمو اذیت میکنن شوهرم میگه طاقت بیار از اینجا بلند میشیم الان دوتا اسباب کشی کردیم دوباره اسباب کشی کردیم خیلی سخته الانم من با این شرایطم اصلا نمیتونم برم سرکار نمیدونم چیکارکنم هرروز پدرم زنگ میزنه اعصاب منو خرد میکنه به عناوین مختلف الانم دیشب اینقدر اعصاب منو خرد کند که تو واتساپ من عصبانی شدم بهش حرفهای بدزدم میگه میرم شکایت میکنم میندازمت زندان اصلا نمیدونم چیکارکنم لطفا منو راهنمایی کنید واینکه شکایت کنه از پیامکام من چیکار کنم همش برام سنگ میندازم با مادرم که اصلا حرف نمیزنم لطفا راهنماییم کنید
ثبت پاسخ